search this blog

Friday, June 4, 2010

کلمه خدا بودن عیسی


سوره النسا
اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه‏گانه است باز ايستيد كه براى شما بهتر است‏خدا فقط معبودى يگانه است منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و خداوند بس كارساز است (171)
مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى‏ورزد و فرشتگان مقرب [نيز ابا ندارند] و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى‏آورد (172)


در مورد عیسی مسیح باید بگویم این تصور اشتباه که در عامه مردم وجود دارد و سر منشا آن نیز قرآن و بعد از آن تفاسیر افرادی است که هرگز مفهوم فرزند خدا بودن یا پسر خدا بودن عیسی را درک نکردند درست مانند اینکه هرگز تثلیث را نتوانستن درک کنند . نخست میخوام این بحث را عنوان کنم که اصولان اشاراتی که در قرآن به این موضوع میشود که ما به ابراهیم یا موسی و داود وعیسی کتابی دادیم را کمی باز کنم. که روی سخن من بیشتر در مورد عیسی میباشد. کسانی که این باور را دارند اگر عیسی مسیح که خودش کلمه خدا بود را عمیقا می شناختن هرگز ولو هر کسی دیگر هم به آنها میگفت که به عیسی کتابی داده شده ، این را باور نمی کردن. چون عیسی خود کلمه خدا بود که با جسم انسانی بدنیا آمد یعنی وجود عیسی مسیح از خدا بود موجودیت او از خدا بود همانگونه که خود بارها گفت . او کلمه مجسم شده و زنده خدا بود ،پس چه نیازی است که به او کتابی هم داده شود. تمام مسیحیان دنیا در طول قرنهای گذشته و زمان حاضر این را میدانند که عیسی کتاب آسمانی( به مفهوم آنچه که در باورهای اسلامی وجود دارد دال بر اینکه آیاتی از جانب خداوند به عیسی وحی شده باشد و وی آنرا درجای نوشته باشد نداشت) و هرگز چیزی ننوشت، بلکه خودش کلمه خدا بود. آیا خداوند به خودش کتاب آسمانی میدهد؟ حتما به خود میگوئید نعوض باالله مگر میشود که خداوند در میان ما انسانها بیاید؟. پاسخ شما این است ( بله ) این را من نمی گویم بلکه خود خداوند میگوید و این در کلام او یعنی کتاب مقدس به دفعات فراوان آمده. او قادر مطلق است . اگر به قادر مطلق بودن او اندکی بیندیشید خواهید دریافت که قادر مطلق بودن آن تعاریفی نیست که عامه مردم از خداوند میکنید و برایش چهار چوب مشخص میکنند و گویی که خارج از آن چهارچوب خداوندی او مورد قبول مخلوق نمی باشد! در واقع بعضی از ما انسانها هستیم که خداوندی او را تعریف میکنیم و اگر کارهای او با تعاریف و اعتقادات ما هم خوانی نداشته باشد آنموقع میگوئیم کسانی که به این اعمال خداوند ایمان دارند کافر هستند و 3 خدا دارند یا اینکه به خداوند کفر می ورزند. نام عیسی از صدها سال پیش درکتب انبیا اینگونه پیش بینی شده بود عمانوئیل که معنی آن این است ( خدا با ما ) پس در واقع خداوند از صدها سال قبل اعلام کرده بود زمانی خواهد رسید که خودم در میان شما انسانها که دوستتان دارم حضور فیزیکی پیدا خواهم کرد وبا شما زندگی خواهم کرد درست مثل خود شما اما بی گناه و بی عیب و این امر از خداوندی او چیزی کم نکرد بلکه او بیشتر محبوب و دوست داشتنی تر هم شد.در واقع این کار خداوند باعث نزدیکی خالق و مخلوق گردید چنانچه مسیحیان خداوند را پدر آسمانی خود می نامند و مانند یک پدر واقعی او را ستایش میکنند. و وقتی زمان این واقعه فرا رسید وجود خداوند در جسم عیسی ظاهر شد .آیا این عمل برای خداوند قادر مطلق امری غیر ممکن است؟ این را من از خود نمی گویم بلکه خود عیسی مسیح اینها را میگویید . حال گفته های او را میخوانیم . انجیل لوقا باب 1 که فرشته خداوند به مریم چنین میگوید.

26 و در ماه ششم جبرائيل فرشته از جانب خدا به بلدي از جليل كه ناصره نام داشت، فرستاده شد. 27 نزد باكره اي نامزد مردي مسمّي به يوسف از خاندان داود و نام آن باكره مريم بود. 28 پس فرشته نزد او داخل شده، گفت: «سلام بر تو اي نعمت رسيده، خداوند با توست و تو در ميان زنان مبارك هستي.» 29 چون او را ديد، از سخن او مضطرب شده، متفكّر شد كه اين چه نوع تحيّت است. 30 فرشته بدو گفت: «اي مريم ترسان مباش زيرا كه نزد خدا نعمت يافته اي. 31 و اينك حامله شده، پسري خواهي زاييد و او را عيسي خواهي ناميد. 32 او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلي، مسمّي شود، و خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود. 33 و او بر خاندان يعقوب تا به ابد پادشاهي خواهد كرد و سلطنت او را نهايت نخواهد بود.» 34 مريم به فرشته گفت: «اين چگونه مي شود و حال آنكه مردي را نشناخته ام؟» 35 فرشته در جواب وي گفت: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلي بر تو سايه خواهد افكند، از آنجهت آن مولود مقدّس، پسر خدا خوانده خواهد شد. 36 و اينك اليصابات از خويشان تو نيز در پيري به پسري حامله شده و اين ماه ششم است، او را كه نازاد مي خواندند. 37 زيرا نزد خدا هيچ امري محال نيست.» 38 مريم گفت: «اينك كنيز خداوندم. مرا بر حسب سخن تو واقع شود.» پس فرشته از نزد او رفت. 39 در آن روزها، مريم برخاست و به بلدي از كوهستان يهوديّه بشتاب رفت. 40 و به خانة زكريّا درآمده، به اليصابات سلام كرد. 41 و چون اليصابات سلام مريم را شنيد، بچه در رحم او به حركت آمد و اليصابات به روح القدس پر شده، 42 به آواز بلند صدا زده گفت: «تو در ميان زنان مبارك هستي و مبارك است ثمره رحم تو. 43 و از كجا اين به من رسيد كه مادر خداوند من، به نزد من آيد؟ 44 زيرا اينك چون آواز سلام تو گوش زدِ من شد، بچه از خوشي در رَحِم من به حركت آمد. 45 و خوشابحال او كه ايمان آورد، زيرا كه آنچه از جانب خداوند به وي گفته شد، به انجام خواهد رسيد.» 46 پس مريم گفت: «جان من خداوند را تمجيد مي كند، 47 و روح من به رهاننده من خدا بوجد آمد، 48 زيرا بر حقارتِ كنيزِ خود نظر افكند. زيرا هان از كنون تمامي طبقات مرا خوشحال خواهند خواند، 49 زيرا آن قادر، به من كارهاي عظيم كرده و نام او قدّوس است، 50 و رحمت او نسلاً بعد نسل است. بر آناني كه از او مي ترسند. 51 به بازوي خود، قدرت را ظاهر فرمود و متكبّران را به خيال دل ايشان پراكنده ساخت. 52 جبّاران را از تختها به زير افكند. و فروتنان را سرافراز گردانيد. 53 گرسنگان را به چيزهاي نيكو سير فرمود و دولتمندان را تهيدست ردّ نمود. 54 بنده خود اسرائيل را ياري كرد، به يادگاري رحمانيّت خويش، 55 چنانكه به اجداد ما گفته بود، به ابراهيم و به ذريّت او تا ابدالآباد.»
انجیل یوحنا باب 10 آیه 30 من و پدر يك هستيم.»
انجیل یوحنا باب 14 آیه 7 اگر مرا مي‌شناختيد، پدر مرا نيز مي‌شناختيد و بعد از اين او را مي‌شناسيد و او را ديده‌ايد.» 8 فيلپّسْ به وي گفت: «اي آقا پدر را به ما نشان ده كه ما را كافي است.» 9 عيسي بدو گفت: «اي فيلپُسْ در اين مدّت با شما بوده‌ام، آيا مرا نشناخته‌اي؟ كسي كه مرا ديد، پدر را ديده است. پس چگونه تو مي‌گويي پدر را به ما نشان ده؟ 10 آيا باور نمي‌كني كه من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهايي كه من به شما مي‌گويم از خود نمي‌گويم،‌ لكن پدري كه در من ساكن است، او اين اعمال را مي‌كند. 11 مرا تصديق كنيد كه من در پدر هستم و پدر در من است، و الاّ مرا به سبب آن اعمال تصديق كنيد. 12 آمين آمين به شما مي‌گويم هر كه به من ايمان آرد، كارهايي را كه من مي‌كنم او نيز خواهد كرد و بزرگتر از اينها نيز خواهد كرد، زيرا كه من نزد پدر مي‌روم. 13 «و هر چيزي را كه به اسم من سؤال كنيد به جا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال يابد. 14 اگر چيزي به اسم من طلب كنيد من آن را به جا خواهم آورد.
انجیل متی باب 3 16 امّا عيسي چون تعميد يافت، فوراَ از آب برآمد كه در ساعت آسمان بر وي گشاده شد و روح خدا را ديد كه مثل كبوتري نزول كرده، بر وي مي آيد. 17 آنگاه خطابي از آسمان در رسيد كه «اين است پسر حبيب من كه از او خشنودم.»

يوحنا باب 17
1 عيسي چون اين را گفت، چشمان خود را به طرف آسمان بلند كرده، گفت: «اي پدر ساعت رسيده است. پسر خود را جلال بده تا پسرت نيز تو را جلال دهد. 2 همچنان كه او را بر هر بشري قدرت داده‌اي تا هر چه بدو داده‌اي به آنها حيات جاوداني بخشد. 3 و حيات جاوداني اين است كه تو را خداي واحدِ حقيقي و عيسي مسيح را كه فرستادي بشناسد. 4 من بر روي زمين تو را جلال دادم و كاري را كه به من سپردي تا بكنم، به كمال رسانيدم. 5 و الآن تو اي پدر مرا نزد خود جلال ده، به همان جلالي كه قبل از آفرينش جهان نزد تو داشتم. 6 «اسم تو را به آن مردماني كه از جهان به من عطا كردي ظاهر ساختم. از آنِ تو بودند و ايشان را به من دادي و كلام تو را نگاه داشتند. 7 و الآن دانستند آنچه به من داده‌اي از نزد تو مي‌باشد. 8 زيرا كلامي را كه به من سپردي، بديشان سپردم و ايشان قبول كردند و از روي يقين دانستند كه از نزد تو بيرون آمدم و ايمان آوردند كه تو مرا فرستادي. 9 من بجهت اينها سؤال مي‌كنم و براي جهان سؤال نمي‌كنم، بلكه از براي كساني كه به من داده‌اي، زيرا كه از آنِ تو مي‌باشند. 10 و آنچه از آنِ من است از آنِ تو است و آنچه از آنِ تو است از آنِ من است و در آنها جلال يافته‌ام. 11 بعد از اين در جهان نيستم امّا اينها در جهان هستند و من نزد تو مي‌آيم. اي پدر قدّوس اينها را كه به من داده‌اي، به اسم خود نگاه‌دار تا يكي باشند چنانكه ما هستيم. 12 مادامي كه با ايشان در جهان بودم، من ايشان را به اسم تو نگاه داشتم، و هر كس را كه به من داده‌اي حفظ نمودم كه يكي از ايشان هلاك نشد، مگر پسرِ هلاكت تا كتاب تمام شود. 13 و امّا الآن نزد تو مي‌آيم. و اين را در جهان مي‌گويم تا خوشي مرا در خود كامل داشته باشند. 14 من كلام تو را به ايشان دادم و جهان ايشان را دشمن داشت زيرا كه از جهان نيستند، همچنان كه من نيز از جهان نيستم. 15 خواهش نمي‌كنم كه ايشان را از جهان ببري، بلكه تا ايشان را از شرير نگاه داري. 16 ايشان از جهان نيستند چنانكه من از جهان نمي‌باشم. 17 ايشان را به راستي خود تقديس نما. كلام تو راستي است. 18 همچنان كه مرا در جهان فرستادي، من نيز ايشان را در جهان فرستادم. 19 و به جهت ايشان من خود را تقديس مي‌كنم تا ايشان نيز در راستي، تقديس كرده شوند. 20 «و نه براي اينها فقط سؤال مي‌كنم، بلكه براي آنها نيز كه به‌وسيله كلام ايشان به من ايمان خواهند آورد. 21 تا همه يك گردند چنانكه تو اي پدر، در من هستي و من در تو، تا ايشان نيز در ما يك باشند تا جهان ايمان آرد كه تو مرا فرستادي. 22 و من جلالي را كه به من دادي به ايشان دادم تا يك باشند چنانكه ما يك هستيم. 23 من در ايشان و تو در من، تا در يكي كامل گردند و تا جهان بداند كه تو مرا فرستادي و ايشان را محبّت نمودي چنانكه مرا محبّت نمودي. 24 اي پدر مي‌خواهم آناني كه به من داده‌اي با من باشند در جايي كه من مي‌باشم تا جلال مرا كه به من داده اي ببينند، زيرا كه مرا پيش از بناي جهان محبّت نمودي. 25 اي پدر عادل، جهان تو را نشناخت، امّا من تو را شناختم؛ و اينها شناخته‌اند كه تو مرا فرستادي. 26 و اسم تو را به ايشان شناسانيدم و خواهم شناسانيد تا آن محبّتي كه به من نموده‌اي در ايشان باشد و من نيز در ايشان باشم.»

No comments:

Post a Comment