search this blog

ایمان چیست ؟

زیباترین تعریف از ایمان را در کتاب مقدس باب 11 از کتاب عبرانیان میتوانید بخوانید که برایتان عینا مینویسم.



ترجمه قديم عبرانيان باب 11
1
 پس ايمان، اعتماد بر چيزهاي اميد داشته شده است و برهانِ چيزهاي ناديده. 2 زيرا كه به اين، براي قدما شهادت داده شد. 3 به ايمان فهميده ايم كه عالم ها به كلمه خدا مرتّب گرديد، حتّي آنكه چيزهاي ديدني از چيزهاي ناديدني ساخته شد. 4 به ايمان هابيل قرباني نيكوتر از قائن را به خدا گذرانيد و به سبب آن شهادت داده شد كه عادل است، به آنكه خدا به هداياي او شهادت مي دهد؛ و به سبب همان بعد از مردن هنوز گوينده است. 5 به ايمان خنوخ منتقل گشت تا موت را نبيند و ناياب شد چرا كه خدا او را منتقل ساخت زيرا قبل از انتقال وي شهادت داده شد كه رضامندي خدا را حاصل كرد. 6 ليكن بدون ايمان تحصيل رضامندي او محال است، زيرا هر كه تقرّب به خدا جويد، لازم است كه ايمان آورد بر اينكه او هست و جويندگان خود را جزا مي دهد. 7 به ايمان نوح چون درباره اموري كه تا آن وقت ديده نشده، الهام يافته بود، خداترس شده، كشتي اي بجهت اهل خانه خود بساخت و به آن، دنيا را ملزم ساخته، وارث آن عدالتي كه از ايمان است گرديد. 8 به ايمان ابراهيم چون خوانده شد، اطاعت نمود و بيرون رفت به سمت آن مكاني كه مي بايست به ميراث يابد. پس بيرون آمد و نمي دانست به كجا مي رود. 9 و به ايمان در زمين وعده مثل زمين بيگانه غربت پذيرفت و در خيمه ها با اسحاق و يعقوب كه در ميراث همين وعده شريك بودند مسكن نمود. 10 زانرو كه مترقّب شهري با بنياد بود كه معمار و سازنده آن خداست. 11 به ايمان خودِ ساره نيز قوّت قبول نسل يافت و بعد از انقضاي وقت زاييد، چونكه وعده دهنده را امين دانست. 12 و از اين سبب، از يك نفر و آن هم مرده، مثل ستارگان آسمان، كثير و مانند ريگهاي كنار دريا، بي شمار زاييده شدند. 13 در ايمان همه ايشان فوت شدند، در حاليكه وعده ها را نيافته بودند، بلكه آنها را از دور ديده، تحيّت گفتند و اقرار كردند كه بر روي زمين، بيگانه و غريب بودند. 14 زيرا كساني كه همچنين مي گويند، ظاهر مي سازند كه در جستجوي وطني هستند. 15 و اگر جايي را كه از آن بيرون آمدند، بخاطر مي آوردند، هر آينه فرصت مي داشتند كه (بدانجا) برگردند. 16 لكن الحال مشتاق وطني نيكوتر يعني (وطنِ) سماوي هستند و از اينرو خدا از ايشان عار ندارد كه خداي ايشان خوانده شود، چونكه براي ايشان شهري مهيّا ساخته است. 17 به ايمان ابراهيم چون امتحان شد، اسحاق را گذرانيد و آنكه وعده ها را پذيرفته بود، پسر يگانه خود را قرباني مي كرد؛ 18 كه به او گفته شده بود كه «نسل تو به اسحاق خوانده خواهد شد.» 19 چونكه يقين دانست كه خدا قادر بر برانگيزانيدن از اموت است و همچنين او را در مَثَلي از اموات نيز باز يافت. 20 به ايمان اسحاق نيز يعقوب و عيسو را در امور آينده بركت داد. 21 به ايمان يعقوب در وقت مُردنِ خود، هر يكي از پسران يوسف را بركت داد و بر سر عصاي خود سجده كرد. 22 به ايمان يوسف در حين وفات خود، از خروج بني اسرائيل اِخبار نمود و درباره استخوانهاي خود وصيّت كرد. 23 به ايمان موسي چون متولّد شد، والدينش او را طفلي جميل يافته، سه ماه پنهان كردند و از حكم پادشاه بيم نداشتند. 24 به ايمان چون موسي بزرگ شد، ابا نمود از اينكه پسرِ دخترِ فرعون خوانده شود، 25 و ذليل بودن با قوم خدا را پسنديده تر داشت از آنكه لذّت اندك زمانيِ گناه را ببرد؛ 26 و عار مسيح را دولتي بزرگتر از خزائن مصر پنداشت زيرا كه به سوي مجازات نظر مي داشت. 27 به ايمان، مصر را ترك كرد و از غضب پادشاه نترسيد زيرا كه چون آن ناديده را بديد، استوار ماند. 28 به ايمان، عيد فِصَح و پاشيدن خون را بعمل آورد تا هلاك كننده نخستزادگان، بر ايشان دست نگذارد. 29 به ايمان، از بحر قُلزُم به خشكي عبور نمودند و اهل مصر قصد آن كرده، غرق شدند. 30 به ايمان حصار اَرِيحا چون هفت روز آن را طواف كرده بودند، به زير افتاد. 31 به ايمان، راحاب فاحشه با عاصيان هلاك نشد زيرا كه جاسوسان را به سلامتي پذيرفته بود. 32 و ديگر چه گويم؟ زيرا كه وقت مرا كفاف نمي دهد كه از جِدعُون و باراق و شَمشون و يَفتاح و داود و سموئيل و انبيا اِخبار نمايم، 33 كه از ايمان، تسخير ممالك كردند و به اعمال صالحه پرداختند و وعده ها را پذيرفتند و دهان شيران را بستند، 34 سُوْرَت آتش را خاموش كردند و از دم شمشيرها رستگار شدند و از ضعف، توانايي يافتند و در جنگ شجاع شدند و لشگرهاي غربا را منهزم ساختند. 35 زنان، مردگان خود را به قيامتي باز يافتند، لكن ديگران معزّب شدند و خلاصي را قبول نكردند تا به قيامتِ نيكوتر برسند. 36 و ديگران از استهزاها و تازيانه ها بلكه از بندها و زندان آزموده شدند. 37 سنگسار گرديدند و با ارّه دوپاره گشتند. تجربه كرده شدند و به شمشير مقتول گشتند. در پوستهاي گوسفندان و بزها محتاج و مظلوم و ذليل و آواره شدند. 38 آناني كه جهان لايق ايشان نبود، در صحراها و كوهها و مغاره ها و شكافهاي زمين پراكنده گشتند. 39 پس جميع ايشان با اينكه از ايمان شهادت داده شدند، وعده را نيافتند. 40 زيرا خدا براي ما چيزي نيكوتر مهيا كرده است تا آنكه بدون ما كامل نشوند.